دعاى عَظُمَ الْبَلاَءُ
این دعاء حضرت صاحب الا مرعلیه السلام است که تعلیم فرمود آنرا به شخصى که محبوس بود پس خلاص شد
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَف اَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِط اَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّج اَّءُ
خدایا بلاء عظیم گشته و درون آشکار شد و پرده از کارها برداشته شد و امید قطع شد
وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ
و زمین تنگ شد و از ریزش رحمت آسمان جلوگیرى شد و تویى یاور و شکوه بسوى تو است
الْمُشْتَکى وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى
و اعتماد و تکیه ما چه در سختى و چه در آسانى بر تو است خدایا درود فرست بر
مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ
محمد و آل محمد آن زمامدارانى که پیرویشان را بر ما واجب کردى و بدین سبب مقام
وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ
و منزلتشان را به ما شناساندى به حق ایشان به ما گشایشى ده فورى و نزدیک مانند
الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِىُّ یا عَلِىُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانى
چشم بر هم زدن یا نزدیکتر اى محمد اى على اى على اى محمد مرا کفایت کنید
فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانى فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ
که شمایید کفایت کننده ام و مرا یارى کنید که شمایید یاور من اى سرور ما اى صاحب
الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى السّاعَةَ
الزمان فریاد، فریاد، فریاد، دریاب مرا دریاب مرا دریاب مرا همین ساعت
السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ
همین ساعت هم اکنون زود زود زود اى خدا اى مهربانترین مهربانان به حق
مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ
محمد و آل پاکیزه اش
ادامه دعاهای ویژه حضرت...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » علیرضا ( شنبه 87/5/26 :: ساعت 4:23 عصر )
ولادت
ولادت حضرت مهدی صاحب الزمان ( ع ) در شب جمعه ، نیمه شعبان سال 255یا 256هجری بود پس از اینکه دو قرن و اندی از هجرت پیامبر ( ص ) گذشت ، و امامت به امام دهم حضرت هادی ( ع ) و امام یازدهم حضرت عسکری ( ع ) رسید ، کم کم در بین فرمانروایان و دستگاه حکومت جبار ، نگرانی هایی پدید آمد . علت آن اخبار و احادیثی بود که در آنها نقل شده بود : از امام حسن عسکری ( ع ) فرزندی تولد خواهد یافت که تخت و کاخ جباران و ستمگران را واژگون خواهد کرد و عدل و داد را جانشین ظلم و ستم ستمگران خواهد نمود . در احادیثی که بخصوص از پیغمبر ( ص ) رسیده بود ، این مطلب زیاد گفته شده و به گوش زمامداران رسیده بود در این زمان یعنی هنگام تولد حضرت مهدی ( ع ) ، معتصم عباسی ، هشتمین خلیفه عباسی ، که حکومتش از سال 218هجری آغاز شد ، سامرا ، شهر نوساخته را مرکز حکومت عباسی قرار داد این اندیشه - که ظهور مصلحی پایه های حکومت ستمکاران را متزلزل می نماید و باید از تولد نوزادان جلوگیری کرد ، و حتی مادران بیگناه را کشت ، و یا قابله هایی را پنهانی به خانه ها فرستاد تا از زنان باردار خبر دهند - در تاریخ نظایری دارد . در زمان حضرت ابراهیم ( ع ) نمرود چنین کرد . در زمان حضرت موسی ( ع ) فرعون نیز به همین روش عمل نمود . ولی خدا نخواست . همواره ستمگران می خواهند مشعل حق را خاموش کنند ، غافل از آنکه ، خداوند نور خود را تمام و کامل می کند ، اگر چه کافران و ستمگران نخواهند در مورد نوزاد مبارک قدم حضرت امام حسن عسکری ( ع ) نیز داستان تاریخ به گونه ای شگفت انگیز و معجزه آسا تکرار شد امام دهم بیست سال - در شهر سامرا - تحت نظر و مراقبت بود ، و سپس امام یازدهم ( ع ) نیز در آنجا زیر نظر و نگهبانی حکومت به سر می برد به هنگامی که ولادت ، این اختر تابناک ، حضرت مهدی ( ع ) ، نزدیک گشت ، و خطر او در نظر جباران قوت گرفت ، در صدد بر آمدند تا از پدید آمدن این نوزاد جلوگیری کنند ، و اگر پدید آمد و بدین جهان پای نهاد ، او را از میان بردارند بدین علت بود که چگونگی احوال مهدی ، دوران حمل و سپس تولد او ، همه و همه ، از مردم نهان داشته می شد ، جز چند تن معدود از نزدیکان ، یا شاگردان و اصحاب خاص امام حسن عسکری ( ع ) کسی او را نمی دید . آنان نیز مهدی را گاه بگاه می دیدند ، نه همیشه و به صورت عادی
شیعیان خاص ، مهدی ( ع ) را مشاهده کردند
در مدت 5 یا 4 سال آغاز عمر حضرت مهدی که پدر بزرگوارش حیات داشت ، شیعیان خاص به حضور حضرت مهدی ( ع) می رسیدند از جمله چهل تن به محضر امام یازدهم رسیدند و از امام خواستند تا حجت و امام بعد از خود را به آنها بنمایاند تا او را بشناسند ، و امام چنان کرد آنان پسری را دیدند که بیرون آمد ، همچون پاره ماه ، شبیه به پدر خویش . امام عسکری فرمود : " پس از من ، این پسر امام شماست ، و خلیفه من است در میان شما ، امراو را اطاعت کنید ، از گرد رهبری او پراکنده نگردید ، که هلاک می شوید و دینتان تباه می گردد . این را هم بدانید که شما او را پس از امروز نخواهید دید ، تا اینکه زمانی دراز بگذرد . بنابراین از نایب او ، عثمان بن سعید ، اطاعت کنید " . و بدین گونه ، امام یازدهم ، ضمن تصریح به واقع شدن غیبت کبری ، امام مهدی را به جماعت شیعیان معرفی فرمود ، و استمرار سلسله ولایت را اعلام داشت .یکی از متفکران و فیلسوفان قرن سوم هجری که به حضور امام رسیده است ، ابو سهل نوبختی می باشد باری ، حضرت مهدی ( ع ) پنهان می زیست تا پدر بزرگوارش حضرت امام حسن عسکری در روز هشتم ماه ربیع الاول سال 260هجری دیده از جهان فرو بست . در این روز بنا به سنت اسلامی ، می بایست حضرت مهدی بر پیکر مقدس پدر بزرگوار خود نماز گزارد ، تا خلفای ستمگر عباسی جریان امامت را نتوانند تمام شده اعلام کنند ، و یا بد خواهان آن را از مسیر اصلی منحرف کنند ، و وراثت معنوی و رسالت اسلامی و ولایت دینی را به دست دیگران سپارند . بدین سان ، مردم دیدند کودکی همچون خورشید تابان با شکوه هر چه تمامتر از سرای امام بیرون آمد ، و جعفر کذاب عموی خود را که آماده نماز گزاردن بر پیکر امام بود به کناری زد ، و بر بدن مطهر پدر نماز گزارد
ادامه زندگینامه حضرت...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » علیرضا ( شنبه 87/5/26 :: ساعت 4:16 عصر )
تقدیم به پیشگاه حضرت ولی عصر ( ارواحنا فداه )
عصر یک جمعه دلگیر،
دلم گفت: بگویم، بنویسم
که چرا عشق به انسان نرسیدست،
چرا آب به انسان نرسیدست،
و هنوزم که هنوز است، غم عشق به پایان نرسیدست
بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید،
بنویسد که هنوزم که هنوز است،
چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیدست و
چرا کلبه احزان به گلستان نرسیدست
عصر این جمعه دلگیر،
وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس
کجایی گل نرگس؟
کاش بودی تا دلم تنها نبود
تا اسیر غصه فردا نبود
کاش بودی تا فقط باور کنی
بی تو هرگز زندگی زیبا نبود
ما معتقدیم عشق سر خواهد زد
بر پشت ستم کسی تبر خواهد زد
سوگند به هر چهارده آیه نور
سوگند به زخمهای سرشار غرور
آخر، شب سرد ما سحر میگردد
مهدی به میان شیعه بر میگردد
بسم الله الرحمن الرحیم
روز مبارک سوم شعبان المعظم را که روز طلیعه پاسدار و پاسدارى از مکتب مترقى اسلام است به عموم هم میهنان و بخصوص پاسداران انقلاب اسلامى تبریک عرض و بحق باید این روز معظم را روز پاسدار بنامیم روز ولادت با سعادت بزرگ پاسدار قرآن کریم و اسلام عزیز است، پاسدارى که هرچه داشت، در راه هدف اهدا کرد و اسلام عزیز را از پرتگاه انحراف رژیم طاغوت بنى امیه نجات داد... اگر فداکارى پاسداران عظیم الشان اسلام و شهادت جوانمردانه پاسداران و اصحاب فداکار او نبود، اسلام در خفقان رژیم بنى امیه و رژیم ظالمانه آن وارونه معرفى مى شد و زحمات نبى اکرم (ص) و اصحاب فداکارش به هدر مى رفت...همه پاسدار اسلام و حکومت حق باشید. در اینجا پاسداری این است که این حکومت، حکومت عدل باشد و پاسداری از عدالت باشد.پاسداری از عدالت این است که پاسدار خودش موصوف به عدالت باشد تا بتواند پاسداری از عدالت کند...
بسم الله الرحمن الرحیم
مَن امَن بالله و الیوم الاخر و عمل صالحاً فلا خوفٌ علیهم و لاهم یحزنون ( سوره مائده 69 )
هر کس که به خدا و آخرت ایمان دارد و عمل صالح انجام دهدترسی و اندوهی برای آنان نیست .
انگیزه تاسیس موسسه
امروزه پیشرفتهای چشمگیری در زمینه علوم و صنایع نصیب بشریت گردیده است و از این رهگذر قسمتی از قوای طبیعی از اعماق اقیانوسها گرفته تا کرات آسمانی ، به تسخیر بشر در آمده است ولی این پیشرفتهای مادی بتنهایی قادر به تامین سعادت انسان نیست ، تا وقتیکه علوم مادی دوشادوش نیروی معنوی و فضائل اخلاقی در جامعه ای به پیش نرود چنین جامعه ای نه تنها جامعه پیشرفته و تکامل یافته نخواهد بود بلکه هر لحظه به انحطاط و سقوط نزدیکتر خواهد شد .
علیرغم این زندگی ماشینی ، اسلام که آئین زندگی و جهانی و ابدی است و قوانین آن ضامن سعادت دنیا و آخرت انسان می باشد ، همه قوانین و برنامه های خود را بر مبنای توحید و ایمان بخدا جهان استوار ساخته و از این راه عالیترین فضایل و کمالات انسانی را بارور نموده است محبت که یکی از ارزنده ترین صفات بشری است از ارکان و شرایط اساسی ایمان شمرده شده است .
موضوع محبت در اسلام به قدری اهمیت دارد تا آنجا که دین را چیزی جز محبت نمی داند . و احساسات و عواطف لطیفی که از اعماق روح انسان می جوشد و بصورت انواع نیکیها و مساعدتها و کمک با بناء نوع در صفحه زندگی تجلی میکند از عالیترین غرائز انسان است . احساسات است که قلب آدمی را از دیدن رنجها ، گرفتاریها ، مشکلات ، بسختی می فشارد و برای هر گونه فداکاری و از خود گذشتگی آماده می سازد .
انسان تنها یک ارگانیسم زنده نیست . بلکه حامل پیام مطلق خوبی و دانائی و زیبائی و ارزش است وحل مشکلات زندگی بدون گذشتها ، فداکاریها و نیکی به همنوع نیز غیر ممکن است .
یکی از ارکان زیرساز بنای تعاون اجتماعی حس مهربانی و فداکاری و گذشت است افراد و گروههای بکمال بلوغ خود میرسند که در فعالیتهای اجتماعی دارای چنین روحیه ای باشند آنانکه به حیات و زندگی علاقمندند در درجه اول بایستی به زندگی خدمت کنند و سهمی مشخص و حتمی در ایجاد یک جامعه سالم و نیرومند بعهده بگیرند .
هر قدر بلوغ عاطفی و رشد بینش اجتماعی مردم زیادتر باشد بمصالح یکدیگر توجه بیشتری خواهند داشت . اندیشه مثبت و همدردی درباره دیگران در عین حال که نشانه کمال آدمیت است کمک به ایجاد محیطی سالم برای زندگانی بهتر خود شخص خواهد بود شکی نیست که عادت به گذشت و فداکاری و کارهای نیک به آسانی بدست نمی آید یکی از دانشمندان می فرماید نیکوکاری در مرحله اول زحمت دارد و هر قدر در این راه بیشتر رفتیم توانایی ما زیادتر می شود .
کوشش برای رفع گرفتاریها و مصائب دیگران نه تنها وظیفه هر فردی است بلکه از بهترین و عالیترین لذائذ حیاتی بشمارمی آید انسان باید دامنه محبت خود را آنچنان وسیع و گستردهبگیرد که همه مردم بتوانند در آن جای گیرند . احسان و نیکی حد و مرزی ندارد چه منابع عواطف انسانی عظیم و ذخائر آن پایان ناپذیر است و هر قدر بیشتر از آن بهره برداری شود جوشش بیشتری خواهد کرد .
می گویند عقل محدود است ولی عواطف انسانی نامحدود میباشد . بنابراین از نشانه های بارز انسان محبت و نیکی کردن است محبت و بخشش خالص که با انگیزه ویژه ای با آن اقدام می کند . نیکی بخاطر خدا و در راه خدا و قرآن اینگونه نیکوکاران را معرفی می کند . نیکوکار کسی است که دارائی خود را در راه دوستی خدا به خویشان و یتیمان و فقرا و رهگذران نیازمند و مستمندان بدهد و هم در آزاد ساختن بندگان صرف کند